اجباری که به عقبکشیدن و کنارهگیری از زندگی داریم. افسردگی گهگاه پناهگاهی میشود تا در آن زندگی را به سر نبریم. زندگی تنها زمانی پیش میرود که احساس کنیم با درجه نسبتا خوبی از پیشبینی ناپذیری و همیشگی نبودن آن، در حال گذران آن هستیم تا بتواند ما را از انزوای خود به دنیای واقعی بیاورد. افسردگی ما گهگاه پشت یک نقاب سطحی ازدوستی و رفاقت با مردمی که هیچگاه از درد عمیق درونیمان آگاه نیستند پنهان میشود.
اشتراک گذاری در تلگرام
دومین حقیقت تغییر ناپذیرو همیشگی که از دکتر دوروتی رو نقل شده این است که: دیگران طوری هستند که من باید از آنها بترسم، بدم بیاید و به آنها حسادت کنم. درواقع اگر باور به این داشته باشیم که بد، به دردنخور و بیارزشیم، در پی آن ترس از مردم هم میآید، زیرا در این صورت میتوانند به بد بودن ما پیببرند و ما را نپذیرند. وقتی یک مدت طولانی از کسی وحشتزده باشیم آرام آرام از آن شخص متنفر خواهیم شد و وقتی از کسی بترسیم، به اندازهی کافی به او نزدیک نخواهیم شد تا
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت